جشن عروسی عمه
خوشگل مامانی سه شنبه یعنی 25شهریور عروسی عمه قل بابا محمد بود صبح سه شنبه زود بیدارت کردم که ظهر زود بخوابی من ظهر رفتم ارایشگاه و شما پیش بابا موندی عصر اومدم تا منو دیدی گفتی عدوف یعنی عروس شمارو حاضر کردم موهاتو ژل زدم ولی نزاشتی پاپیونتو بزنم و با زور درش اوردی خیلی خوشگل شدی البته خوشگلتر شدی چون خودت ماهی گلم خلاصه رفتیم عروسی و بابا محمد مهربون لطف کرد و شمارو پیش خودش نگه داشت و من حسابی از عروسی لذت بردم ولی بعد از عروسی فهمیدم که تو تالار با صورت زمین خوردی و از دماغت خون اومده که حسابی حالم گرفته شد خدارو شکر که به خیر گذشت از بابا شنیدم که کلی نانای کردی قربونت برم راستی اتلیه هم رفتیم که هنوز عکسها اماده نشدن ...
نویسنده :
مامان زهرا
0:40